انجمن صنفی مترجمان استان تهران

هفدهم آبان، سالروز درگذشت سیدمحمدعلی جمالزاده رشتیانی، نویسنده، مترجم و پدر داستان کوتاه فارسی

رویدادها

سید محمدعلی جمالزاده سال ۱۲۷۰ شمسی در اصفهان به‌دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی را در زادگاه خود آغاز کرد.
پدرش، سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی، از آزادی‌خواهان مشروطه بود و رهبری مشروطه‌خواهان اصفهان را برعهده داشت. سیدجمال‌الدین خطیبی توانا بود و در سخنرانی‌هایش به زبان ساده و در حد فهم عوام سخن می‌گفت.به‌سبب اختلافی که بین سیدجمال‌الدین و حاکم اصفهان پدید آمد او به همراه خانواده‌اش به تهران هجرت کرد و به مبارزات خود ادامه می‌داد جمالزاده در شانزده‌سالگی به گفته‌ی پدرش به لبنان رفت و در آنجا تحصیلات خود را در دوره متوسطه ادامه داد چند ماه بعد در لبنان اطلاع یافت که به دستور محمدعلی‌شاه پدرش را مسموم کرده‌اند مرگ پدر، محمدعلی را در اعتقادات سیاسی و اخلاقی که از او به ارث برده بود استوارتر کرد. دوسال بعد به فرانسه رفت و در دانشگاه‌های لوزان و دیژون تحصیل کرد در رشته حقوق فارغ‌التحصیل شد.
در این زمان، عده‌ای از روشنفکران ایرانی مخالف استبداد قاجارها در برلین گرد آمده و فعالیت می‌کردند جمالزاده در سویس زندگي مي‌كرد، به دعوت آنان به برلین رفت. یک‌ماه بعد براي مأموریتی به بغداد رفت و چندماه بعد به کرمانشاه آمد و روزنامه «رستاخیز» را منتشر كرد، دوباره به برلین بازگشت و با جمعی دیگر از آزادی‌خواهان ایرانی در انتشار مجله سیاسی- فرهنگی «کاوه» همکاری کرد.
جمالزاده در مجله «کاوه» مقالاتی در زمينه سیاست، اقتصاد، ایران‌شناسی و فرهنگ و ادب بود و در نگارش این مقالات شیوه ساده‌نویسی را که خصلت عمومی و نثر فارسی این دوره بود به‌کار می‌گرفت. نخستین کتاب جمالزاده به نام «گنج شایگان» یا اوضاع اقتصادی ایران در سال۱۹۱۸ میلادی منتشر شد و در مجله «کاوه» از آن به‌عنوان یکی از بهترین آثاري که تا آن‌روز در زبان فارسی در حوزه اقتصاد نوشته شده سخن راندند.
جمالزاده از آن پس نیز به نوشتن مقالات علمی- انتقادی در مجله «کاوه» ادامه داد ؛ در سال ۱۳۰۰ شمسي مجموعه داستان کوتاه «یکی بود، یکی نبود» را منتشر كرد. داستان کوتاه انتقادی طنز «فارسی شکر است» را در مجله «کاوه» به چاپ رساند. جمالزاده خود می‌گوید که «چگونه گروه نویسندگان کاوه هر چهارشنبه شب گرد یکدیگر جمع می‌شدند تا مقالاتی را که هریک برای چاپ در این نشریه نوشته بودند بخوانند و هنگامی‌که نوبت به جمالزاده می‌رسد تا نوشته خود را در حضور جمع بخواند، نه یک مقاله بلکه داستانی طنزآمیز را با ترس و لرز عرضه می‌کند.» جمالزاده در پایان سال ۱۹۲۱ میلادی «یکی بود، یکی نبود» را در برلین انتشار داد؛ مجله «کاوه» هم در آخرین شماره خود، طی ویژه‌نامه‌ای «یکی بود، یکی نبود» را به‌عنوان نخستین مجموعه داستانی فارسی به سبک جدید، به مردم ایران معرفی کرد و از آن پس تعطیل شد.
انتشار «یکی بود، یکی نبود»، مانند ظهور هر اثر بدیع دیگر در ادبیات، واکنش‌های مثبت و منفی در جامعه بدنبال داشت. گروهی آن را ستودند و جمعی دیگر سخت بر آن تاختند و جمالزاده به‌شدت تحت تأثیر قرار گرفت. با این‌حال هر روز کتاب فارسی می‌خواند و مدام به دوستان ایرانی خود نامه می‌نوشت. جمالزاده هر چه تألیف و تحقیق از خود باقی گذاشت همه به زبان فارسی و درباره‌ی ایران بود و آنجا هم که در مورد ایران نبود به قصد گسترش فرهنگ ایرانی نوشته شد. خانه‌ی جمالزاده با قالی و قلمدان و ترمه و … ایرانی آراسته شده بود که نشان علاقه‌ی وافر او به فرهنگ ایرانی است. جمالزاده در قلمرو ادبیات و تاریخ و تصوف مقالات متععدی نوشته است و بی‌شک از این میان‌، آن‌هایی که در مجله‌ی «کاوه» منتشر شده است جدی‌تر و علمی‌تر است.

 

آثار:

آثار داستانی :

  • بود، یکی نبود
  • سر و ته یه کرباس
  •  
  • زمین، ارباب، دهقان
  • صندوقچه اسرار
  • آسمان و ریسمان
  • مرکب محو

ترجمه ها و آثار متفرقه :

  • بشر (هندریک وان لون)
  • خسیس (مولیر(
  • های برگزیده
  • دشمن ملت (ایبسن)
  • داستان‌های هفت کشور (مجموعه)
  • بلای ترکمن در ایران قاجاریه (بلوک ویل)
  • قنبرعلی جوانمرد شیراز (آرتور کنت دوگوپینو)
  • سیر و سیاحت در ترکستان و ایران (هانری موزر)
  • جنگ ترکمن (آرتورکنت دوگبینو)
  • کشکول جمالی

 

انجمن صنفی مترجمان شهر تهران از خداوند منان برای روح ایشان آرامش مسألت می‌دارد.

 

مریم صاحب اختیاری، دانشجوی کارشناسی‌ارشد مطالعات ترجمه

پايگاه اطلاع‌رساني انجمن صنفی مترجمان شهر تهران