نهمین جلسه از سلسله نشستهاي دانشافزايي و همانديشي نقد ترجمه با تدریس دکتر علیرضا انوشیروانی و با موضوع «نقش و جایگاه ترجمه در رشته ادبیات تطبیقی»، از سوی انجمن صنفی مترجمان شهر تهران و با همکاری مركز ترجمهي حوزه هنری، برگزار شد. جمعی از علاقهمندان، عصر روز چهارشنبه سی و یکم خرداد نود و شش گرد هم آمدند تا از محضر استاد انوشیروانی، نکتهها بیاموزند.
انجمن صنفی مترجمان، در این جلسه همچنین میزبان دکترمهرپویا نیز بود. دکتر مهرپویا که سالها پیش در محضر استاد انوشیروانی شاگردی کرده بودند، بار دیگر در محضر درس استاد حاضر شدند و با ایشان دیدار تازه کردند.
دکتر علیرضا انوشیروانی درباره ادبیات تطبیقی گفت : «از اواخر قرن بیستم، ادبیات تطبیقی با ترجمه پیوند خوردند. اما به طور کلی در ادبیات تطبیقی باور بر آن بود که باید متن را به زبان اصلی خواند».
در ادامه، دکتر انوشیروانی ، رمز موفقیت ادبیات تطبیقی را عدم وفاداری آن به نامش یعنی تطبیقی نبودن دانست و افزود ادبیات تطبیقی یک حرکت است ، حرکت به سوی کسب شناخت از خودمان و یا دیگران.
ایشان با اشاره به اصل بازتابندگی ادبیات تطبیقی (reflexivity) آن را بر سه مورد استوار دانست که عبارت است از خود انتقادی، خودبازنگری و خودارزیابی.
دکتر انوشیروانی با اظهار به اینکه ادبیات تطبیقی در ایران بدفهمی شده است، در مورد پیشینه آن سخن گفت.
نظریه رنه وِلِک به بحران ادبیات تطبیقی اشاره میکند. در نظریه رنه ولک سه مورد اساسی وجود دارد:
- بازگشت ادبیات تطبیقی به جنبههای ادبی اثر( ادبیت )
- ولک و زیبایی شناسی کانت
- نقد ادبی در ادبیات تطبیقی
استاد همچنین اشاره کردند که فرانسوا یوست می گوید: ادبیات بدون مرز است. آنچه که برای کار اهمیت دارد، علاقه است. در ادبیات تطبیقی سنتی باور بر این است که متن را باید به زبان اصلی بخوانید. اما ادبیات تطبیقی امروزه به رابطه بین ادبیات و سایر حوزهها میپردازد. یعنی ارتباط بین ادبیات و یک رشته مستقل دیگر را بررسی میکنیم. ادبیات تطبیقی، امروزه در واقع، فرارشتهای و میانرشتهای است. «هنری مارک» راه را برای مباحث میان رشته ای باز کرد. ایشان در ادامه توضیح داد، مثلا اگر به ادبیات و حقوق بپردازیم، میتوان دریافت که شکسپیر، هنگامی که « تاجر ونیزی» را نوشت، از نظام قضایی زمان خود آگاهی داشت. و یا مثلاً وقتی که از ادبیات و پزشکی صحبت میکنیم ، باید به بررسی اثری بپردازیم که به یک بیماری و علل آن اشاره کرده باشد. مثلاً اینکه بگوییم میلتون بر اثر دیابت کور شد، یک سوی ارتباط بین پزشکی و ادبیات را به وجود میآورد، اما وان میلتون را با هر شاعر نابینای دیگری مقایسه کرد و آن را ادبیات تطبیقی دانست.
استاد انوشیروانی در ادامه افزود: «اینکه فهرست وار، شباهتها و تفاوت ها را پیدا کنیم، ادبیات تطبیقی نیست. ایشان همچنین « سطحی نگری و بی مایگی» را بلای جان ادبیات تطبیقی دانست».
در بخش دوم نهمین نشست دانش افزایی و نقد ترجمه، دکتر انوشیروانی به وجود رابطه بین ادبیات تطبیقی و ترجمه پژوهی اشاره کرد و افزود: «سوزان بسنت کسی است که ادبیات تطبیقی را به سوی ترجمه میبرد. پس از آن، بسنت و لِفِوِر اظهار داشتهاند که حیات ادبیات تطبیقی، بدون ترجمه امکان پذیر نیست. در ادامه این مسیر، اسپیوَک میگوید که ادبیات در کشورهایی که تحت استعمار بودهاند، تلاشی است برای رسیدن به فرهنگ اصیل و بومی. اسپیوک میگوید دنیای امروز، دنیای چندصدایی و چندفرهنگی است».
استاد انوشیروانی با اشاره به اینکه ادبیات تطبیقی، امری شناختی است ادامه داد: «همه انسان ها از هم تأثیر میگیرند ، اما اگر کسی اثر پذیری خود را انکار میکند به این سبب است که میترسند دیگران به آنها بگویند اثرشان original نیست».
استاد انوشیروانی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به اینکه گوته، پایه گذار ادبیات جهان است؛ ترجمه را ویزای ورود به ادبیات جهان دانست و افزود که دیوید دمراش میگوید ادبیات جهانی، پنجرههای جدیدرا به روی خواننده می گشاید.
این استاد ادبیات تطبیقی، ترجمه را میانجی ادبیات تطبیقی نو دانست و همچنین به گفته اون زوهر اشاره کرد که ادبیات را گنجینهای از ادبیات اصیل و ادبیات ترجمه شده میداند.
نهمین نشست از سلسه نشستهای دانش افزایی و نقد ترجمه، در آخرین روز از بهار نود و شش و در جمع صمیمی دوستداران ترجمه و ادبیات تطبیقی پایان یافت.
فاطمه مديحي، كارشناس ارشد مطالعات ترجمه
پايگاه اطلاعرساني انجمن صنفي مترجمان شهر تهران