انجمن صنفی مترجمان استان تهران

دهمين جلسه و آخرين نشست از سلسله‌نشست‌هاي دانش‌افزايي و هم‌انديشي نقد ترجمه برگزار شد

اخبار سایت

روز چهارشنبه، بیست و هشتم تیرماه، دهمین نشست از سلسله نشست‌های هم‌اندیشی و دانش‌افزایی نقد ترجمه با عنوان «ارزیابی و کارسنجی ترجمه: با نگاهی به راهکار فراترجمانیک پیشنهاده از سوی جرج اشتاینر» به همت انجمن صنفی مترجمان شهر تهران و با همکاری مركز ترجمه حوزه هنری برگزار شد.
دکتر مهرپویا، مدرس این نشست از دیار فرهیختگان، همدان، به تهران آمده بودند تا برایمان از راهکار فراترجمانیک اشتاینر سخن بگویند.

دکتر مهرپویا نخست، به برخی از رویدادهای زندگی اشتاینر اشاره کردند و سپس چند مورد از گزین‌گویه‌های او را بیان نمودند تا ما را با اندیشه‌های اشتاینر بیشتر آشنا کنند.

“When a language dies, a possible world dies with it.‎”

“Language can only deal meaningfully with a special, restricted segment of reality.‎ The rest, and it is presumably the much larger part, is silence.‎ ”

“The most important tribute any human being can pay to a poem or a piece of prose he or she really loves is to learn it by heart.‎ Not by brain, by heart;‎ the expression is vital.‎ ”
 

دکتر مهرپویا در ادامه افزودند «hermeneutic motion» که آیشان آن را به «راهکار فراترجمانیک» تعبیر می‌کنند، چونان جنگ است، به جایی تازش می‌کنیم و چیزی را به غنیمت می‌گیریم و با خود به خانه می‌آوریم. فرا ترجمانیک یعنی مترجم از متن فراتر می‌رود و تلاش می‌کند به آن چیزی دست یابد که در آن سوی متن و فراتر از سطح آن است. مترجم باید به ژرفا برود.

ایشان در ادامه افزودند راهکار فراترجمانیک اشتاینر، چهارگامه است.

گام نخست trust  است. یعنی باور کنیم که چیزی آن‌جا هست و باید برویم و آن را بیاوریم.
گام دوم aggression است. یعنی یورش می‌بریم و پیکار می کنیم تا چیزی با خود بیاوریم.

گام سوم embodiment است. یعنی آن‌چه را که با خود آورده‌ایم، از آنِ خود می‌کنیم.

گام چهارم restitution است. یعنی تلاش می‌کنیم آن‌چه را که در این میان از دست می‌رود، جبران کنیم و هم ترازی به وجود بیاوریم.

در گام نخست، باید روی باور خود سرمایه گذاری کنیم. از نگاه اشتاینر، هنگامی که می‌خواهیم ترجمه را نقد یا کارسنجی کنیم، باید ببینیم که مترجم این کار را انجام داد که باید انجام می‌داد ؟ پروژه‌ای بود که باید انجام می‌شد‌؟ یا مترجم باورمند بود به ترجمه‌؟ اگر باورمند نباشیم، گام اول اشتاینر تحقق نیافته است. این که بدانیم آیا این مترجم باورمند بوده است یا نه، سخنان مترجم را بخوانیم و مطالعاتmeta-text  داشته باشیم؛ یعنی درباره‌ي متن، درباره‌ي ترجمه، درباره متن و درباره نویسنده مطالعه کنیم. مثلاً ما هم در این‌جا با برخی از گزین‌گویه‌های اشتاینر آشنا شدیم و متوجه شدیم که زبان را طور دیگری می‌نگرد و به سکوت اهمیت می دهد. باید به meaningfulness و seriousness باور داشته باشیم.

ایشان در ادامه گفتند appropriateness نیز بسیار اهمیت دارد و با adaptation متفاوت است. نمونه‌ای از appropriateness همان کاری است که فیتزجرالد با رباعیات خیام انجام داد. به این معنا که فیتزجرالد، خیام را آنگونه که دوست داشته و آن‌گونه که دوست داشته انگلیسی‌ها ببینند و بفهمند ترجمه کرده. یعنی ترجمه را برای خوانندگان «شایسته‌سازی» کرده است.

دکتر مهرپویا در ادامه اشاره کردند که هر واژه‌ای بر یک concept دلالت می کند. افزون بر این، باید باور به دیگری نیز وجود داشته باشد اگر بخواهیم معنا را باور کنیم، باید جهان راپر از نشانه ببینیم. در ادامه می‌گوید در برابرِ این باور، باور دیگری هست که می‌گوید هیچ چیز در آن‌جا نیست و همه چیز بی مفهوم است. اگر از ترجمه‌ای خوشتان نیاید، احتمالاً به این دلیل است که آن را باور ندارید.

در نگاه مترجمانی مثل اشتاینر، form و meaning در هم تنیده‌اند، مانند گیلاس که پوسته و گوشته آن از هم جدا نمی‌شوند و در هم تنیده‌اند.
گام دوم، aggression است. می‌رویم که چیزی را برای خودمان به غنیمت بیاوریم. اشتاینر می‌گوید دریافتن و فهمیدن، کنش است و باید کاری انجام بدهیم تا آن‌چه را که باید دریابیم. این کار تازشی و خسته کننده است، هم برای آن‌ها که به آن‌ها تازش کرده ایم و هم برای ما که تازش کرده ایم. گاهی انجام ترجمه حتی اگر پیروزمندانه باشد، برای مترجم غمی به همراه خواهد داشت و این همان است که sadness of success تعبیر می‌شود.

گام سوم، embodiment  است. در این گام، آن‌چه را که از این تازش به دست آورده‌ایم، از آنِ خود می‌کنیم. همواره باید به یاد داشته باشیم که ترجمه در تهی‌گاه صورت نمی‌گیرد.

گام چهارم، restitution است و در آن تلاش می‌کنیم که متن و ترجمه را به ترازایی برسانیم و تا اندازه‌ای آن‌چه که از دست رفته است را جبران کنیم.

دکتر مهرپویا در ادامه افزودند که زمانی مترجم از متن فراتر می‌رود و این‌گونه نشان می‌دهد که متن می‌توانست به جایی برسد و منِ مترجم توانستم این کار را به انجام برسانم.

دکتر مهرپویا همچنین خاطر‌نشان کردند که مترجم خوب باید کارخود را ویرایش کند و این کار، نشان از ضعف نیست بلکه نشان می‌دهد که مترجم رو به جلو می‌رود.

دکتر مهرپویا این نشست را که آخرین نشست از سلسه نشست‌های هم‌اندیشی و دانش افزایی نقد ترجمه بود با درود و سه پاس فردوسی به پایان رساند.

نگارنده نیز ضمن سه پاس از مهر بی پایان آن استاد ارجمند و با آرزوی دیدار دوباره‌ي ایشان، این گزارش را با سه پاس فردوسی به پایان می‌برد که می‌فرماید:

سه پاس تو چشم است و گوش و زبان

 

فاطمه مديحي، كارشناس ارشد مطالعات ترجمه

روابط عمومي انجمن صنفي مترجمان شهر تهران